مطقییر                  

لخت میمانم




2005/01/31

 
سرشت

اين مهم نيست که قيافت مثل گه باشه
اون مهمه که بويه گه ندی
ميفهمی چی ميگم؟

          

   |


2005/01/30

 
تليک

دخترک آرايش غليظی داشت
سرشو از پنجره ماشين آورد تو
- ميشه دفعه ديگه روی من کليک کنی؟
+ آره، اگه تا اون موقع اين آشغالا فيلترت نکنن.

          

   |


2005/01/25

 
زوما

يک بازی هست
که خيلی کرم هست
و بسيار معتاد کننده هست
داوطلبان برای بدبختی کليک بفرمايين

          

   |


 
Rosemary Clooney

آهنگ وبلاگ از خانم Clooney هست به نام Sway و خيلی قشنگ هست.

          

   |


2005/01/24

 
دنيايی ساده‌تر

در گينه نو
مردمانی ميزيند
با يک متر و هيچ سانت قد
مردمانی با عاداتی عجيب و ساده
همين بس که بندانيد شٌرته مردانشان بر گـَـله درخت ميرويد

          

   |


2005/01/22

 
يک کار خوشمزه

اول بايد برويد کوه (کلکچال)
بعد اون بالا يه آبنبات چوبی بخرين (توت‌فرنگييی ريکمندد)
و همين جور که از کوه مياين پايين
آبنبات چوبی رو بکنين تو برفا و بهخورين
و از زندگی به اين خوشمزگی لذت ببرين

پ.ن: به حرف ملت هم که با ديدن اين صحنه ميگن يارو ک**له اصلاً توجه نکنيد.
پ.ن: اين آبنبات حتی در مواردی ميتونه جون شما رو هم نجات بده مثل پرت شدن تو دره.
پ.ن: آقا پ.ن‌های بالا همه دلايل علمی و جامعه شناسی داره؛ باور کنيد.

          

   |


2005/01/19

 
پالتو

معمولاً هميشه تويه پارک می‌شست
برف ميومد؛ پيرمرد به دسته صندلی تکيه داده بود
سرشو رو به آسمون گرفته بود و تبسمی روی لباش بود
دونه‌های برف روی صورتش ميريخت و آب ميشد
نيم ساعت بعد روی صورتش برف نشسته بود
برف قطع شد؛ فقط نيم ساعت باريد،
آخرين آرزوی پيرمرد هم برآورده شد

          

   |


2005/01/18

 
آفرينشم سرکاری

ميگه:
اصلاً شما آفريده شدين که اشتباهات منو ببخشين.

چه خدای بيکاريه
خودش ميبخشيد ديگه
منو واسه چی بدبخت کرد

          

   |


 
۹۹۹۹

ميخواستم بگم «من اين نفر ۹۹۹۹ رو خيلی دوس دارم يه ماچ وبلاگی ازش ميکنم. خودشو معرفی کنه لطفاً» اما ديگه گذشت

- مشتی عمرت داره همينجوری ميگذره، کوجای کاری بابا هيچی نميدونی

          

   |


2005/01/17


 
خودم و خودت

دوست سطحی نگر من،
زندگی از هر نوعيش پر از تجربست
حتی زندگی سطحی خود تو

          

   |


2005/01/16

 
به تايتان هم فرو کردند

و بشر به تايتان هم رسيد
و تو چميدانی که در زير جوه آن چه ميگذرد
شايد که ريدمان عظيمی از خدايان باستان باشد
يا تودهايی چند هزار کيلومتری از نقض قوانين شيمی
بامزه ميشود اگر تنها تپه‌هايی از جنس ماگمای سخت پيداشود
آنوقت است که طبيعت بار ديگر انگشت شصتش را نشانمان داده (بياه)

          

   |


2005/01/15

 
...

تکراری ترين نقاطه زندگيم را کنار هم ميچينم و
طولانی ترين نقطه‌چين زندگيم را درست ميکنم.

          

   |


2005/01/12

 
فراموش نميکنم

با خنده ميگم،
تنها قسمت جدیه زندگی مرگه

          

   |


2005/01/11

 
Accept or Deny?

No Money, No Honey

          

   |


2005/01/10

 
کووول

ميدونی نازنينم
من دلم نميخواد انقدر بقيه بهت توجه کنن
چرا هر جا ميريم همه به تو نگاه ميکنن
چرا همه هی به تو ميکن sooo cool, sooo cool
بدبخت آخرش يخ ميزنی، ميميری
داغت به دل من و اطرافيانت ميمونه
بيا بيا برات اسفند دود کنم
بــترکه چشم حسود
بميرم واست ننه

          

   |


2005/01/09

 
چشمان هم ميبينند!

هرگز ديده‌ايد؟
اصلاً چشمانتان ميبيند؟
ديده‌ايد گربه‌ای له شده را در جوی؟
ديده‌ايد موشهای کثيفی را که جسد گربه را پاره ميکنند؟
نميدانم ديده‌ايد کله مرغها و پاهای بريده شده‌شان را در جوی؟
آيا تا به حال ديده‌ايد جنينی سفيد را در کنار جوی؟
خواهيد ديد، از اين پس از اين صحنه‌ها بيشتر خواهيد ديد.

          

   |


2005/01/08

 
به ياد می‌ماند

در پارتی دو چيز از ملزومات است:
يکی پارتی گرم کن انسانی
و ديگری پارتی گرم کن ارغوانی

          

   |


2005/01/05

 
ديدی زندگی تخميه

بزرگ ميشم
با يه دختر آشنا ميشم
بهش عادت ميکنم
بهم عادت ميکنيم
ازدواج ميکنيم
سه سال ميگذره
ميفهمم زنم پُرن استار بوده
عاشقش ميشم
بچه دار ميشه
بعدش ميميره
بچه بهم ميگه ( بک تو آپ )

          

   |


2005/01/01


 
D D, D D

SMS هايی که بی‌موقع ميرسند!
SMS هايی که تحريک ميکنند!!
SMS هايی که ارضا ميکنند!!!

پ.ن: چگونه‌ای تو؟!

          

   |


بلاگر        فارسی نويس        UTF-8