مطقییر                  

لخت میمانم




2005/06/29

 
...

نيمی از بدنش سوخته بود
اما احساسات همان بود که بود
و شعور هم، همان بود که بود

          

   |


2005/06/25

 
...

يه استاد دارم خيلی نازه
هر وقت بهش مگيم انتخابات
ميگه « Same Shit, Different Color »

پ.ن: گزارش تصويری و صدا

          

   |


2005/06/22

 
...

فراموش کار شدم باور ميکنی
در عرض پنج ثانيه حافظه حاضرم ريست ميکند
نميدونم چی داره به سرم مياد
حرفها که کلا يادم نميماند
گاهی فکر ميکنم الان به چه فکر ميکردم
يک آهنگ رو ده‌ها بار گوش ميکنم بدون ناراحتی
باور ميکنی يادم رفته بود چيزی به نام اينترنت هم وجود داره
امشب از زير همان پل که رد ميشدم يک لحظه لای افکارم جرقه زد
ميدونی چی بود؛ وبلاگم بود؛ وبلاگم
شايد بايد افکارم را اينجا خالی کنم تا حداقل اگر خودم را فراموش کردم
جايی باشد برای اينکه بدانم که بودم
خب تو بخواب، من شبها بيدارم
...

          

   |


2005/06/20

 
...

تازگی‌ها شبها خوابمان نمی‌برد
به جايش نيمه‌های شب ويار ميکنم،
نکند سلطان بانو حامله باشد!

          

   |


2005/06/16

 
...

مستی را دوست دارم
به اندازه خود حقيقت
به اندازه عاشقانه‌هايش
به اندازه تعداد پيکهايش
به اندازه گزگز گونهايم
به اندازه خندهای بی علتم
به اندازه افکار درهم و زيبايم
به اندازه تمام «به»های جملاتم
به اندازه دفعات تکرار يک آهنگ
به اندازه چيزهايی که ديگر نميخواهم

          

   |


2005/06/12


2005/06/11

 
انتخاب

من
بين
بد
و
بدتر
مينشينم
و
فقط
به
خودم
فکر
ميکنم

          

   |


2005/06/10

 
(shadidan (Reflections on Sex and Drugs

رابرت فراست گفته است که فرهیختگی یعنی قابلیت شنیدنِ تقریباً هر چیزی بی آنکه آرامش یا اعتماد به نفس‌تان را از دست بدهید.

          

   |


2005/06/07


2005/06/04

 
مرزهای خيانت

«آدمی هر کاری را که انجام ميده برای پاسخ به نيازيست»

قبل از هر چيز يه جمله بگم که ممکنه زياد هم مربوط به بحث نباشه «آدمی کاری رو انجام ميده که به نيازی پاسخ بده». به نظر من مرز خيانت کاملاً توسط دو طرف رابطه تايين ميشه. که معمولا با آشکار شدن علائم ناراحتی در طرف مقابل ميشه نزديک شدن به اين مرز رو فهميد. هر دو طرف ميتونن در زمان آشنايی مرزهای همديگه رو برای خودشون و ديگری مشخص کنن و در صورت موافقت دو طرف رابطه رو ادامه بدن يا اينکه مرزهاشون رو فدای علاقه و عشق و مسائل ديگه رابطه کنن و سعی کنن خودشون رو تغيير بدن. بعد از مشخص شدن مرزها، هر کاری فرای اونها خيانت حساب ميشه و معمولاً با عکس العمل فرد مقابل مواجه ميشيم. البته من در نظر نگرفتم که بعد از مدتی ممکنه اين مرزها برای فرد جابه‌جا بشه يا اصلاً برداشته بشه. تمام مسائل از اين دست (احساسی) به دليل نداشتن قوانين خاص بايد توافقی باشه که اين خودش واقعاً مسئله رو سخت و پيچيده ميکنه. ولی غير قابل حل نيست، نميگم توش ناراحتی نداره ولی در کل قابل حله.

پ.ن: عشقهای مثلثی
پ.ن: عشقهای مثلثی يا خيانت

          

   |


2005/06/03

 
Meteoric

مثل يک شهاب،
زيبا و زودگذر

          

   |


بلاگر        فارسی نويس        UTF-8