مطقییر |
لخت میمانم |
2005/02/28 معلم ياد حرف يکی از معلمای هنرستانم ميوفتم، هميشه ميگفت آدما دوست دارن بميرن برای همينه وقتی برق ميگيرتت دلت نميخواد سيمُ ول کنی
₪ |
|
2005/02/26 بهترين وقت ميدونی بعضی وقتا با تمام وجودم دلم ميخواد لوله رو برگردونم طرف کلم و بگم عوضی نميتونی بيشتر از اين مجبورم کنی و ماشه رو بدون حتی يک لحظه فکره بيشتر بکشم پ.ن: سيانور هم دقيقاً همين وسوسه رو برام داشت
₪ |
|
2005/02/24 2005/02/21 2005/02/18 2005/02/16 2005/02/14 پاچهتين اگه بدونين چه آشغالايی رو به اسم آقای والنتين ميکنن تو پاچه ملت الانه يکيش تو پاچمه آقا بعد آقا پول داديم هی پول داديم آی ميسوزه آی ميسوزه پ.ن: مردشور اين رسمای تخمی فرنگيتونو ببره
₪ |
|
2005/02/13 ثبت شود: سخت ترين مشکل ترين تخمی ترين گه ترين ... ترين ..... ترين ...... ترين روز در زندگی من حداقل، اولين روز کاريه يه کار جديد، شناختن آدمای جديد و از همه گه تر احساس بیمصرف بودن پ.ن: آخی
₪ |
|
2005/02/11 2005/02/09 Genius
داداش کوچولو دوست من سه سالشه، ديروز دوست من با آقای همسايشون سر جای پارک بحثشون ميشه و کارشون به يخه گيری ميرسه درست در همين زمان (يخه گيری) داداش کوچولو موچولو پنجره رو باز ميکنه و از طبقه سوم ميشاشه رو ماشين آقای همسايه توجه داشته باشين که تو مدتی که دوست من تو خونه بوده (قبل دعوا) داداش کوچيکه داشته سعی ميکرده صندلی رو ببره دم پنجره (حس ششمو دارين) پ.ن: من از همون اول که اين بچه رو ديدم گفتم اين بچه نابغس
₪ |
|
2005/02/06 نه
چند روزی بود که تو خودش بود تمام روز تو اتاقش ميشست فقط در حده بله و نه حرف ميزد تا ساعت دو بعد از نيمه شبه ديشب، اومد کنارم وايساد گفت خيلی بده آدم عاشق يه زن بشه؟ نگاهش کردم، تا حالا قيافش رو اون شکلی نديده بودم گفتم: بستگی داره بیتابی ميکرد، گفت من الان نياز به منطقت ندارم فقط تاييدم کن گفتم «نه»
₪ |
|
2005/02/05 داستان يک پسر
يک خاله پير و فضول يک مادر بسيار دهن بين يک دختر به شدت وفادار (سيريش) يک آخوند که شاشش تند باشه همه اين عوامل باعث ميشن يک پسر بدبخت هيچی ندار عقد کنه و ما تا ساعت شش صبح بهش بخنديم و دستش بندازيم پ.ن: به شدت از نزديک افراد پير و فضول خانواده به معشوقههايتان جلوگيری کنيد.
₪ |
|
2005/02/03 تشنگه
و آيا انتقام رواست؟ برای دلی که به باد رفت دلی که به خاک افتاد و به بار نشست؛ ميوههای خشم را بر شاخه نميبينی! نميدانی که تو به بارش نشاندی! دور نيست زمانی که شاخهها آرام آرام با نوازشی شيطانی در برش ميگيرند، و با تکانی ناگهانی گردن ظريفش را ميشکنند. و آيا تسلسل انتقام رواست؟
₪ |
|
2005/02/02 2005/02/01 نکته تجربی
يک نکته اخلاقی مشترک بين دختران آنها از تعريف، بينهايت لذت ميبرند حتی آنهايی که مرد هستند پ.ن: مهمتر اينکه کلاً تعريف نکردن از آنها در دسته رذايل اخلاقی جای دارد.
₪ |
|
|
Moteghayers صفحه اصلی فتوبلاگ آرشیو @ December 2004; January 2005; February 2005; March 2005; April 2005; May 2005; June 2005; July 2005; August 2005; September 2005; October 2005; November 2005; December 2005; January 2006; February 2006; March 2006; April 2006; May 2006; June 2006; July 2006; August 2006; September 2006; October 2006; November 2006; December 2006; January 2007; February 2007; March 2007; April 2007; May 2007; June 2007; July 2007; August 2007; September 2007; October 2007; November 2007; December 2007; January 2008; February 2008; March 2008; April 2008; May 2008; June 2008; July 2008; August 2008; September 2008; October 2008; November 2008; December 2008; January 2009; February 2009; March 2009; April 2009; May 2009; June 2009; July 2009; August 2009; September 2009; October 2009; November 2009; December 2009; January 2010; February 2010; June 2010; July 2010; August 2010;
|