...
چشمانم باز میشود
اطرافم را با شک میکاوم
انسانهایی را میبینم در هر سو، سرگردان
اسیر در رابطههایی ناقص و نیمه جان
گفتنه «تمام کردن» از تمام نکردنها بی معنی شده
کلمه جدیدی باید یافت به جای «تمام کردن»
دنیای اطرافم را رها میکنم
خودم را میبینم
همان قدر اسیر
با واژگانی که معنی نمیدهند در اِسارت
آزادی
عشق
وفاداری
دلتنگی
زیبایی
پاکی
نجابت
...
₪ |
|