...

دلم می‌خواد برم
دلم می‌خواد از آدمای یه جای دیگه‌ی دنیا خسته بشم
دیگه بسه هر چی از ایجا و اینجایی‌ها خسته شدم
          

 ₪ |  |

 ...

میدانی الان در چه حالی هستم؟
یادت هست که یک شب تا صبح با هم حرف زدیم
تو گفتی دیگر از دنیای اطرافت بیزاری
و این که دیگر عشق و انسانیت نمی‌ارزد به این همه درد
و من سعی می‌کردم ثابت کنم که می‌ارزد و باید بود و باید داشت
تو قانع شدی هر چند با شک و تردید.

امشب تو نیستی
و من حال خراب آن شب تو را دارم
          

 ₪ |  |

 
          

 ₪ |  |

 ...

زیر سنگینی گناهش می‌گریست و لذت می‌بُرد؛
احساس می‌کرد در نالهایش پیچیده می‌شود.
مرد قول پیکر از رویش بلند شد، راضی بود.
و او همچنان می گریست،

می‌دانست گناهش چیست، خیانت
خیانت به خودش به وجودش

پ.ن: آذر ماه
          

 ₪ |  |

 ...

خُب دیگه حالا سوتینمُ بده...

پ.ن: تو دو روز وقت داری (داشتی) نذاری این پست پابلیش بشه
          

 ₪ |  |

 ...

روی ساحل ذهنم که قدم میزدم
رد پای عشقت پاک شده بود
          

 ₪ |  |

 ...

وبلاگ ها برعکس هستند
سرشون، تهشونه

پ.ن: یله
          

 ₪ |  |

 ...

نمی‌خواهیم بپذیریم
ازدواج در اکثر موارد
ترجیح محدودیت به آزادی ست
حتی در بهترین حالت
          

 ₪ |  |

 ...

پیشنهاد می‌کنم، صدایی خوب را به روی و تنی خواستنی ترجیح دهید
چون می‌دانید که باید از لای خطوط تلفن با هم آشنا شوید
          

 ₪ |  |

 یک خواسته

میدانی
یک روز میرسد که تو احساس الانت را نداری
آن روز سعی کن، از من متنفر نباشی
          

 ₪ |  |

 ...

اگر حال دلم را بپرسم که گرو نگهش داشتی، نمی شکنیش
          

 ₪ |  |